دهی است از دهستان سربند پایین، بخش سربند، شهرستان اراک، واقع در 15هزارگزی جنوب باختری سربند. ناحیه ای است دامنه و سردسیر و دارای 500 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان سربند پایین، بخش سربند، شهرستان اراک، واقع در 15هزارگزی جنوب باختری سربند. ناحیه ای است دامنه و سردسیر و دارای 500 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
پهلوان علی قورچی، وی پس از کشته شدن احمد سیورغتمش اوغانی در جنگ با سلطان احمد، به پیشوایی جرما و اوغان منصوب گشت. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 318 شود
پهلوان علی قورچی، وی پس از کشته شدن احمد سیورغتمش اوغانی در جنگ با سلطان احمد، به پیشوایی جرما و اوغان منصوب گشت. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 318 شود
امیر علی قوشچی، وی از بزرگان دربار سلطان محمد خدابنده اولجایتو بود و پس از آنکه محمد خدابنده خراسان را آرام کرد و عازم دارالملک تبریز شد، این امیرعلی قوشچی از جمله همراهان وی بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 192 و 218 و تاریخ مفصل ایران، مغول، عباس اقبال ص 308 و 321 شود ملا علی قوشچی، ابن محمد سمرقندی. وی علاوه بر کتبی که از او ذکر شده است مترجم برهان الکفایۀ علی بکری نیز میباشد. رجوع به علاءالدین قوشچی و علی بکری (ابن محمد شریف...، شود
امیر علی قوشچی، وی از بزرگان دربار سلطان محمد خدابنده اولجایتو بود و پس از آنکه محمد خدابنده خراسان را آرام کرد و عازم دارالملک تبریز شد، این امیرعلی قوشچی از جمله همراهان وی بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 192 و 218 و تاریخ مفصل ایران، مغول، عباس اقبال ص 308 و 321 شود ملا علی قوشچی، ابن محمد سمرقندی. وی علاوه بر کتبی که از او ذکر شده است مترجم برهان الکفایۀ علی بکری نیز میباشد. رجوع به علاءالدین قوشچی و علی بکری (ابن محمد شریف...، شود
امیر علی قوچین، وی از بزرگان دربار امیرتیمور گورکانی بود و هنگامی که جسد امیرتیمور را میخواستند به سمرقند ببرند او یکی از همراهان جسد بود. و نیز آنگاه که میرزا الغبیک به قصد سرکوب کردن میرزا میرک احمد که بر اوزجند مسلطبود رفت و اوزجند را تصرف کرد، حکومت آنجا را به دست امیرعلی قوچین و امیر موسیکا و امیرمحمد تابان سپرد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 536 و 592 شود
امیر علی قوچین، وی از بزرگان دربار امیرتیمور گورکانی بود و هنگامی که جسد امیرتیمور را میخواستند به سمرقند ببرند او یکی از همراهان جسد بود. و نیز آنگاه که میرزا الغبیک به قصد سرکوب کردن میرزا میرک احمد که بر اوزجند مسلطبود رفت و اوزجند را تصرف کرد، حکومت آنجا را به دست امیرعلی قوچین و امیر موسیکا و امیرمحمد تابان سپرد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 536 و 592 شود
ابن اسماعیل بن یوسف قونوی تبریزی شافعی. ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و متکلم و اصولی و ادیب و صوفی بود. در سال 668 هجری قمری در قونیه متولد شد. سپس به قاهره و از آنجا به دمشق رفت. و امر قضا را در شام عهده دار شد. و در ذی القعده یا شوال سال 729 هجری قمری در دمشق درگذشت. او راست. 1- التعرف لمذهب التصوف للکلابادی. 2- الشافی فی الاصول. 3- شرح الحاوی الصغیرفی فروع الفقه الشافعی. 4- مختصر منهاج الدین للحلیمی فی شعب الایمان. 5- مصنف فی حیاه الانبیاء. و نیز اورا اشعاری است. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: کشف الظنون ج 1 ص 411 و 420 و... هدیه العارفین ج 1 ص 717. الدررالکامنه ص 24. طبقات الشافعیۀ سبکی ص 144. تاریخ ابن وردی ج 2 ص 291. البدایۀ ابن کثیر ج 14 ص 147 ابن صدری قونوی. ملقب به بدرالدین. صوفی بود و در سال 1216 هجری قمری درگذشت. او راست: کشف الاسرار فی شرح الطریقه المحمدیه، در وعظ و ارشاد. (از معجم المؤلفین)
ابن اسماعیل بن یوسف قونوی تبریزی شافعی. ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و متکلم و اصولی و ادیب و صوفی بود. در سال 668 هجری قمری در قونیه متولد شد. سپس به قاهره و از آنجا به دمشق رفت. و امر قضا را در شام عهده دار شد. و در ذی القعده یا شوال سال 729 هجری قمری در دمشق درگذشت. او راست. 1- التعرف لمذهب التصوف للکلابادی. 2- الشافی فی الاصول. 3- شرح الحاوی الصغیرفی فروع الفقه الشافعی. 4- مختصر منهاج الدین للحلیمی فی شعب الایمان. 5- مصنف فی حیاه الانبیاء. و نیز اورا اشعاری است. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: کشف الظنون ج 1 ص 411 و 420 و... هدیه العارفین ج 1 ص 717. الدررالکامنه ص 24. طبقات الشافعیۀ سبکی ص 144. تاریخ ابن وردی ج 2 ص 291. البدایۀ ابن کثیر ج 14 ص 147 ابن صدری قونوی. ملقب به بدرالدین. صوفی بود و در سال 1216 هجری قمری درگذشت. او راست: کشف الاسرار فی شرح الطریقه المحمدیه، در وعظ و ارشاد. (از معجم المؤلفین)
ابن حسین جوری (یا حوری) ، مکنّی به ابوالحسن. او راست: المرشد، در ده مجلد که در آن مختصر مزنی و ابن الرفعه را جمع کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1654)
ابن حسین جوری (یا حوری) ، مکنّی به ابوالحسن. او راست: المرشد، در ده مجلد که در آن مختصر مزنی و ابن الرفعه را جمع کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1654)
ابن محمد بن علی بن منصور حوری، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و شاعر و نویسنده بود و در ربیع الاول سال 497 هجری قمری درگذشت. (از معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 5 ص 410)
ابن محمد بن علی بن منصور حوری، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و شاعر و نویسنده بود و در ربیع الاول سال 497 هجری قمری درگذشت. (از معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 5 ص 410)
عبدالله. متکلم بود و دلدارعلی نقوی (متوفی در 1235 هجری قمری) استاد او بوده است. او راست: 1- تنزیه الصفی، در کلام. 2- حمایهالایمان، در کلام. 3- الفصلین فی امانه امیرالثقلین. 4- فصوص المؤمنین. (از معجم المؤلفین بنقل از اعلام الشیعۀ آقابزرگ ج 2 ص 155)
عبدالله. متکلم بود و دلدارعلی نقوی (متوفی در 1235 هجری قمری) استاد او بوده است. او راست: 1- تنزیه الصفی، در کلام. 2- حمایهالایمان، در کلام. 3- الفصلین فی امانه امیرالثقلین. 4- فصوص المؤمنین. (از معجم المؤلفین بنقل از اعلام الشیعۀ آقابزرگ ج 2 ص 155)
ابن عبدالله طوری مصری حنفی. فقیه قرن دهم هجری بود و در سال 1004هجری قمری در مصر درگذشت. او راست: ذخیرالناظر، در شرح الاشباه و النظائر ابن نجم، در فروع فقه. (از معجم المؤلفین از خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 200 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 750 و فهرس التیموریه ج 4 ص 161)
ابن عبدالله طوری مصری حنفی. فقیه قرن دهم هجری بود و در سال 1004هجری قمری در مصر درگذشت. او راست: ذخیرالناظر، در شرح الاشباه و النظائر ابن نجم، در فروع فقه. (از معجم المؤلفین از خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 200 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 750 و فهرس التیموریه ج 4 ص 161)
ابن هند قرشی. مکنی به ابوالحسن. از مشایخ طریقت فارس در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری قمری بود. رجوع به ابوالحسن (علی بن هند...) و نامۀ دانشوران ج 3 ص 34 شود ابن طاهر بن معوضه بن تاج الدین قرشی اموی. مکنی به ابوالحسن وملقب به الملک المجاهد. یکی از مؤسسان دولت بنی طاهر در یمن. رجوع به علی طاهری (ابن طاهربن...) شود ابن میمون بن ابی بکر بن علی بن میمون بن ابی بکر بن یوسف بن اسماعیل بن ابی بکر هاشمی قرشی مغربی غماری فاسی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی هاشمی شود ابن جارالله بن محمد بن ابی الیمن بن ابی بکر بن علی بن محمد بن محمد بن حسین بن احمد قرشی مخزونی حنفی. مشهور به ابن ظهیره. رجوع به علی مخزومی شود ابن محمد بن محمد بن علی قرشی بسطی اندلسی مالکی. مشهور به قلصادی و ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قلصادی شود ابن داود بن یحیی بن کامل بن یحیی بن جبارۀ زبیری قرشی اسدی. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی زبیری شود ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم. رجوع به ابن جهم و علی (ابن جهم...) شود ابن ابی حزم قرشی دمشقی مصری شافعی. مشهور به ابن نفیس و ملقب به علاءالدین. رجوع به ابن نفیس و علی بن ابی حزم شود ابن عبدالکریم بن محمد بن محمد بن علی بن عبدالکریم قرشی زبیدی بصری. ملقب به زین العابدین. رجوع به علی بصری شود ابن عبیدالله بن حرث بن رحضه بن عامر بن رواحه بن حجر بن معیص بن عامر بن لؤی قرشی عامری. رجوع به علی عامری شود
ابن هند قرشی. مکنی به ابوالحسن. از مشایخ طریقت فارس در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری قمری بود. رجوع به ابوالحسن (علی بن هند...) و نامۀ دانشوران ج 3 ص 34 شود ابن طاهر بن معوضه بن تاج الدین قرشی اموی. مکنی به ابوالحسن وملقب به الملک المجاهد. یکی از مؤسسان دولت بنی طاهر در یمن. رجوع به علی طاهری (ابن طاهربن...) شود ابن میمون بن ابی بکر بن علی بن میمون بن ابی بکر بن یوسف بن اسماعیل بن ابی بکر هاشمی قرشی مغربی غماری فاسی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی هاشمی شود ابن جارالله بن محمد بن ابی الیمن بن ابی بکر بن علی بن محمد بن محمد بن حسین بن احمد قرشی مخزونی حنفی. مشهور به ابن ظهیره. رجوع به علی مخزومی شود ابن محمد بن محمد بن علی قرشی بسطی اندلسی مالکی. مشهور به قلصادی و ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قلصادی شود ابن داود بن یحیی بن کامل بن یحیی بن جبارۀ زبیری قرشی اسدی. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی زبیری شود ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم. رجوع به ابن جهم و علی (ابن جهم...) شود ابن ابی حزم قرشی دمشقی مصری شافعی. مشهور به ابن نفیس و ملقب به علاءالدین. رجوع به ابن نفیس و علی بن ابی حزم شود ابن عبدالکریم بن محمد بن محمد بن علی بن عبدالکریم قرشی زبیدی بصری. ملقب به زین العابدین. رجوع به علی بصری شود ابن عبیدالله بن حرث بن رحضه بن عامر بن رواحه بن حجر بن معیص بن عامر بن لؤی قرشی عامری. رجوع به علی عامری شود
ابن سلطان محمد هروی قاری حنفی. مکنی به نورالدین. عالم قرن دهم و یازدهم هجری قمری رجوع به قاری و به مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 100. فهرس المؤلفین بالظاهریه. خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 185. البدر الطالع شوکانی ج 1 ص 445. هدیه العارفین ج 1 ص 751. عقودالجوهر جمیل العظم ص 264. کشف الظنون ص 24 و 60 و 445 و... فهرست الخدیویه ج 1 ص 107 و..
ابن سلطان محمد هروی قاری حنفی. مکنی به نورالدین. عالم قرن دهم و یازدهم هجری قمری رجوع به قاری و به مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 100. فهرس المؤلفین بالظاهریه. خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 185. البدر الطالع شوکانی ج 1 ص 445. هدیه العارفین ج 1 ص 751. عقودالجوهر جمیل العظم ص 264. کشف الظنون ص 24 و 60 و 445 و... فهرست الخدیویه ج 1 ص 107 و..
ابن جمشید نوری مازندرانی اصفهانی شیعی. مفسر و متکلم و حکیم متوفی در سال 1246هجری قمری او راست: 1- تفسیر سورهالتوحید. 2- حجه الاسلام. 3- حواشی بر اسرارالاّیات. (از معجم المؤلفین) مازندرانی اصفهانی. وی حکیم بود و در اصفهان می زیست و در سال 1247 هجری قمری درگذشت و جسد او به نجف اشرف حمل گردید. او راست: حاشیه بر شرح ارشادات. (از اعیان الشیعه ج 42 ص 199)
ابن جمشید نوری مازندرانی اصفهانی شیعی. مفسر و متکلم و حکیم متوفی در سال 1246هجری قمری او راست: 1- تفسیر سورهالتوحید. 2- حجه الاسلام. 3- حواشی بر اسرارالاَّیات. (از معجم المؤلفین) مازندرانی اصفهانی. وی حکیم بود و در اصفهان می زیست و در سال 1247 هجری قمری درگذشت و جسد او به نجف اشرف حمل گردید. او راست: حاشیه بر شرح ارشادات. (از اعیان الشیعه ج 42 ص 199)
دهی است از دهستان زبرخان، بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 15هزارگزی شمال قدمگاه. ودارای 256 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان زبرخان، بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 15هزارگزی شمال قدمگاه. ودارای 256 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ابن عبدالحق حجاجی مالکی قوصی. وی فقیه واصولی و مورخ و فلکی مصری بود. در سال 1202 هجری قمریدر قوص متولد شد و تحصیلات خود را در جامع أزهر دنبال کرد و به تدریس پرداخت. سپس به غالب کشورهای عرب سفر کرد و در سال 1294 هجری قمری در اسیوط درگذشت. او راست: 1- ایقاظ الوسنان فی العمل بالسنه و القرآن. 2- تشنیف الاسماع بتعریف الاجماع. 3- حاشیه بر قصۀ مولداز در دیر. 4- رساله ای در اصطرلاب. 5- شرح خطبۀ مختصر سعد تفتازانی بر التلخیص. (از معجم المؤلفین)
ابن عبدالحق حجاجی مالکی قوصی. وی فقیه واصولی و مورخ و فلکی مصری بود. در سال 1202 هجری قمریدر قوص متولد شد و تحصیلات خود را در جامع أزهر دنبال کرد و به تدریس پرداخت. سپس به غالب کشورهای عرب سفر کرد و در سال 1294 هجری قمری در اسیوط درگذشت. او راست: 1- ایقاظ الوسنان فی العمل بالسنه و القرآن. 2- تشنیف الاسماع بتعریف الاجماع. 3- حاشیه بر قصۀ مولداز در دیر. 4- رساله ای در اصطرلاب. 5- شرح خطبۀ مختصر سعد تفتازانی بر التلخیص. (از معجم المؤلفین)